سد گتوند بهانه ای برای فراموشی خوزستان
درحالیکه تنها چند هفته از آغاز بحران در خوزستان میگذرد؛ حامیان دولت، مقصر اصلی این بحران را سدی میدانند که در زمان ریاست جمهوری محمود احمدینژاد از آن بهرهبرداری شده است؛ اما ماجرای سد گتوند چیست و چرا حامیان دولت و اصلاحطلبان مقصر اصلی را این سد میدانند؟
در لغتنامهی دهخدا به منطقهای که شکر خیز باشد، خوزستان گفته میشود. بااینحال این روزها کام خوزستان از شدت آلودگی هوا تلخ شده و حتی نام آن نیز نمیتواند اوضاع نابسامان این روزهای مردمی را شیرین کند که استانشان یکی از بیشترین شهدا را در طول دفاع مقدس تقدیم نظام جمهوری اسلامی ایران کرده است. این تلخیها نهتنها سالیان متمادی است که دانش آموزان خوزستانی را از نعمت یک تحصیل مستمر بازداشته است بلکه بهتازگی مردم غیور جنوب غربی ایران را نیز از داشتن برق که حق مسلم و ابتدایی هر فرد در سراسر دنیا بهحساب میآید نیز محروم کرده است. دراینبین اما نظرات مختلفی راجع بهشدت یافتن پدیده گردوغبار که منجر به بروز مشکلات عدیدهای برای مردم خوزستان شده است، مطرح میگردد. عدهای بحران سد گتوند را عامل اصلی، عدهای دیگر بیتدبیری خانم سبز محیطزیست و برخی دیگر نیز این بحران را طبیعی و نوعی بلا دانسته و معتقدند که خوزستانیها میبایست همانند جنگ تحمیلی با آن مقابله کنند.
جریان موسوم به اصلاحطلبی و حامیان دولت، مقصر اصلی را سد گتوند میدانند
درحالیکه تنها چند هفته از آغاز بحران در خوزستان میگذرد؛ حامیان دولت، مقصر اصلی این بحران را سدی میدانند که در زمان ریاست جمهوری محمود احمدینژاد از آن بهرهبرداری شده است؛ اما ماجرای سد گتوند چیست و چرا حامیان دولت و اصلاحطلبان مقصر اصلی را این سد میدانند؟
قبل از پیروزی انقلاب اسلامی طرح زنجیرهواری در دست اجرا قرار گرفت که مطابق آن میبایست بهمنظور کنترل و مهار سیلابهای فصلی و همچنین تأمین و تهیه بخش قابلتوجهی از برق کشور بهوسیله حجم عظیم آب، یک سلسله سد بر روی رودخانه عظیم کارون احداث شود. این طرح در سال 1354 با احداث سد کارون 1 (شهید عباسپور) آغاز و بعد از انقلاب نیز با توجه بهضرورت مهار سیلابهای فصلی و جلوگیری از بروز بحران، تولید برق نسبتاً رایگان با بهرهگیری از سیستم برقآبی، بهبود کشاورزی در استان خوزستان که در زمره حاصلخیزترین استانهای کشور به شمار میرود و... تمامی دولتها بالاتفاق به این نتیجه رسیدند که ادامه این طرح علاوه بر آنکه از بروز مشکلات احتمالی جلوگیری میکند؛ میتواند صرفه اقتصادی مناسبی را نیز به دنبال داشته باشد. ازاینرو تصمیم بر آن شد تا علاوه بر کارون 1، سدهای کارون 2 و 3 و 4 و درنهایت سد گتوند علیا بر روی رود کارون احداث شود.
با آغاز دولت اصلاحات در سال 1376، بهمنظور تأمین 4500 گیگاوات ساعت برق، عملیات اجرایی سدی در ۱۰ کیلومتری شمال شرقی شهر گتوند آغاز شد. در آن زمان تصمیم بر آن شد تا سد موردنظر با هسته رسی و ارتفاع 182 متر ساخته شود تا علاوه بر اینکه یکی از مرتفعترین سدهای کشور باشد، بتواند با مخزنی بالغبر 4 میلیارد و 500 میلیون مترمکعب گنجایش، دومین دریاچه مصنوعی بزرگ کشور و همچنین بهترین سد ازنظر برقآبی در سطح کشور قلمداد شود؛ اما با آغاز کار، مهندسین مشاور بهمرور متوجه شدند که در بالای مسیر مخزن این سد (در منطقه ای در گچساران)، تپههای متعدد نمک قرارگرفته است که عبور آب از روی آنها، آب موجود در مخزن سد را بهشدت شور کرده و علاوه بر اینکه دیگر هیچگونه کار آیی نمیتواند داشته باشد؛ باعث بروز پیامدهای ناگوار زیستمحیطی نیز میگردد. ازاینجهت مهندسین مشاور تصمیم گرفتند تا با استفاده از خواص الکترومغناطیسی خاک رس که به آن امکان غیرقابل نفوذ بودن را میدهد، مشکل تپههای نمک را حل نمایند. بدین ترتیب که با توجه به ابعاد هر تپه، پتوهای رسی متناسب تهیهشده و درنهایت تمام تپههای نمک با رس پوشیده شدند.
در این میان اما مهندسین، خاک رس را دستکم گرفتند و از بسیاری از خواص و رفتار آن بهویژه رفتار واگرایی خاک رس غافل شدند. رفتار واگرایی به رفتاری گفته میشود که در آن پولکهای رس به دلیل قرارگرفتن بیشازاندازه بارهای همسان در کنار هم، تمایل دارند تا از یکدیگر فاصله بگیرند. این پدیده باعث میشود که ذرات رس بهمرور ازهمپاشیده و درنتیجه رس قابلنفوذ شود. یکی از عواملی که باعث بروز این رفتار در خاک رس میگردد، وجود یون سدیم در خاک رس است. از طرفی در پروژه سد گتوند، خاک رس بر روی نمکی کشیده شده که سدیم یکی از اصلیترین ساختار آن را تشکیل میدهد و همین امر نیز باعث شد تا خاک رس اصطلاحاً به سدیم آلوده و درنتیجه رفتار نفوذناپذیری خود را از دست بدهد. همین عامل سبب شد تا هنگام بهرهبرداری از سد گتوند، آب مخزن این سد بهشدت شور شود و متعاقباً نیز تمام مزارع کشاورزی اطراف این سد را نیز به شورهزار تبدیل نماید. اصلاحطلبان و حامیان دولت معتقدند که وقوع این شورهزارها علت اصلی بروز بحران فعلی خوزستان است و چون این سد در زمان دولت محمود احمدینژاد بهرهبرداری شده است؛ معتقدند که مشکل فعلی به خاطر بیتدبیری شخص احمدینژاد میباشد.
دراینبین اما چند نکته و سؤال قابلتأمل وجود دارد که حامیان دولت باید به آنها پاسخگو باشند:
یک: طرح احداث سد گتوند یک قطعه از پروژهای عظیم بوده که تمام دولتها نیز به سودآوری آن اذعان داشتهاند. آن اصلاحطلبانی که با اصل ساخت این سد مشکلدارند، طبیعتاً بایستی با سایر طرحهای این پروژه نیز مشکل داشته باشند و درنتیجه فکر بهتری را برای ایجاد رونق اقتصادی ناشی از این طرح ارائه دهند.
دو: طرح اجرای سد گتوند در دولت اصلاحات آغاز شد و تنها در دولت عدالت به بهرهبرداری رسید. اگر هم ایرادی وارد باشد، بخش اعظم آن به دولت اصلاحات بازمیگردد.
سه: با اضافه نمودن 6 الی 8 درصد آهک به رس، خاک اصطلاحاً تثبیت میشد و دیگر سدیم نمیتوانست آن را واگرا نماید.
چهار: همیشه بر سر راه توسعه کشور مشکلاتی به وجود میآید. اگر منطق حامیان دولت این است که در مواجهه با مشکل بایستی صورتمسئله را پاک کرد، پس چرا هماکنون دم از توسعه و رونق اقتصادی میزنند؟
پنج: مشکلی که در سد گتوند به وجود آمد به دلیل اشتباه مهندسین مشاور بود و ارتباطی به مدیریت دولتی نداشت. به این صورت که در هر دولتی مهندسین و بدنه اجرایی میتوانستند اشتباه کنند و این را نمیتوان به گردن دولت خاصی انداخت.
شش: نظیر این مشکلات در کشورهای دیگر نیز به کرات اتفاق افتاده است. نظیر تورم 50 سانتی متری خاک بستر اتوبانی 16 بانده که منتهی به لاس وگاس آمریکا می شده است (سال 1986). علت آن مشکل نیز غفلت از نوعی رفتار خاک رس بوده است که از قضا قبل از پروژه مذکور نیز به این عامل در مقالات علمی اشاره شده بود. از این رو این اتفاق بیش از آنکه ناشی از بی مسئولیتی باشد، ناشی از پیچیدگی گسترده در رفتار خاک رس می باشد.
هفت: از شروع به کار دولت نزدیک به 4 سال میگذرد. چرا در این مدت باوجوداینکه دولت از مشکل سد گتوند باخبر بود، اقدامات لازم را در دستور کار قرار نداد؟
لازم به ذکر است که نکات فوق به معنای دفاع از دولت نهم و دهم نیست بلکه طبق قاعده هر کس ادعایی را مطرح میکند، بایستی بتواند از آن دفاع نماید.
عدهای خانم سبز محیطزیست را مقصر میدانند
برخی دیگر نیز معتقدند که معصومه ابتکار این روزها بیدغدغهتر از قبل به سایر اولویتهای خود ازجمله گورخرهای بالای معادن، برگزاری کنفرانس خبری و سفر به همدان، نجات تولهسگها و ... مشغول است و زمانی هم که حرفی از خوزستان زده میشود؛ یا کامنت های ویدئوهای لایو اینستاگرام ایشان بسته میشود و یا خیلی عادی گفته میشود که این مشکل قابلحل نیست و مردم میبایست با آن کنار بیایند. این عده سؤالشان را اینگونه مطرح میکنند که مگر در حادثه پلاسکو، قدیمی بودن آن و یا عدم تخلیه ساکنان را کاری میشد کرد؟ اما مهمترین انتقادی که به شهردار وارد شد این بود که چرا از یک ابتکار برای این کار استفاده نکرده است؟ در اینجا هم هیچگونه ابتکاری در خانم ابتکار مشاهده نشد! چرا در زمان پلاسکو عدهای خواهان استعفای شهردار شدند ولی الآن یا ساکتاند و یا با وقاحت هرچهتمامتر میگویند: کاش بهجای رسیدگی به سوریه، خوزستان را آباد میکردید.
همچنین این عده معتقدند که بخش عمده مشکل ریز گردها ناشی از بیابانهای عراق و عربستان است و در این مدت معصومه ابتکار نهتنها از این امر کاملاً غافل بوده بلکه درجایی این مشکل را گردن داعش میاندازد و بعدازآنکه کارشناسان و مقامات عراقی ادعای وی را در این رابطه تکذیب کردند، ابتکار در کنفرانس خبری خود میگوید: الآن دیگر بخشهایی که در تصرف داعش بوده آزادشده است. این در حالی است که مابین این دو اظهارنظر، تنها بخش مهمی که از عراق آزاد شد، شرق موصل بود و از آن موقع که ابتکار داعش را مقصر دانسته تاکنون، پیشروی ارتش عراق ازنظر وسعت ارضی چندان چشمگیر نبوده است.
از طرف دیگر این افراد بیتوجهی ابتکار به خوزستان را بزرگترین بیاحترامی میدانند و معتقدند که از زمانی که ابتکار حاضر نشد زمینی به خوزستان سفر کند تا هماکنون که مدام سعی میکند تا در پستهای اینستاگرامش از خوزستانیها فرار کند، رئیس سازمان محیطزیست نشان داده است که دغدغه همه مسائل را دارد جز محیطزیست.
حل مشکل خوزستانیها در اولویت است یا تسویهحساب سیاسی
در کشاکش تمام این دعواهای سیاسی چیزی که هماکنون حائز اهمیت است مشکل مردم خوزستان میباشد که میبایست سریعاً حل شود. این روزها خوزستانی نه هوا برای تنفس دارند و نه برق برای روشن نگهداشتن چراغ خانههایشان. در شرایط کنونی برای آنها مهم نیست که مقصر آلودگی کیست؟ برای آنها این مهم است که مشکلی که با آن دستوپنجه نرم میکنند؛ سریعتر حل گردد و این تنها از دست کسانی برمیآید که هماکنون مسئولیت دارند و نه آنهایی که قبلاً در رأس بودهاند. ازاینرو انتظار میرود تا فرای هر دعوای سیاسی، مسئولین مربوطه برای مردم کاری بکنند. این کار نیز وقتی عملی میشود که شدت حادثه و حس نوعدوستی دل را بخراشد. به نظر میرسد که هنوز این دلسوزی در میان مسئولین مربوطه شکل نگرفته است لکن طبق ضربالمثل قدیمی که میگوید ماهی را هر موقع از آب بگیری تازه است، انتظار میرود که دولت از همین الآن فکری بکند و ابتکاری را به خرج دهد. یا باروی کار آوردن افرادی باصلاحیت بهتر و یا اجرای طرحی عملی. چراکه در شرایط کنونی کل مردم ایران یکدست دلواپس خوزستانیها هستند.
نظر دادن
از پر شدن تمامی موارد الزامی ستارهدار (*) اطمینان حاصل کنید. کد HTML مجاز نیست.